هنوزداغم نمی فهمم دوباره پشت پاخوردم
بهم میگفت دوسم داره گذاشت ورفت وجاخوردم مثل یه آدم گیجم شدم
به یه نقطه خیره نه اشکشودرآوردم نه ازعشقم فراری بودیعنی هرچی
بهم میگفت تمومش سرکاری بود نمی دونم باکی رفته
شایدتنهاسفرکرده
هنوزهیچی معلوم نیست شایددوباره برگرده فقط یه گوشه میشینم
ندارم
حس هیچ کاری دلم تنگه چرارفت وحتی صبرم نکرد
|