![]()
شعری که نوشته شده ست به نام دلتنگي
با خود می کِشدَم آرام به کام دلتنگي
چه شده ست مرا که اینسان به یکباره
همچون آهویی افتاده ام به دام دلتنگي؟
به سمند سرکش و مغرور من - به دلم -
چه رفته ست کاین چنین گشته رام دلتنگي؟
حس غریبی ست،
........................ آری، هوای گریه دارم باز
افسوس!
............. که اشکم شده است حرام دلتنگي
گفتم: «می برد تشنگی ام را»، ولی افزود
شرابی که نوشیده ام من ز جام دلتنگي
دلم هنوز هوای تو دارد، ولی تا «تو»
که می برد!؟ به جز ا� ...
|